سال 1392 مبارک

گلم سلام امروز اولین روز کاری سال 92 هست واسه همین میخواستم اولین حرفا رو باز برای شما بزارم گلم امروز 5 فرودین 92 راستش تعطیلات امساب برام خیلی خیلی متفاوت از سالهای قبل بود هم به خاطر حضور شما و هم اون امیدی که خیلی خیلی وقته توی قلب منو و مامانی هست به همین خاطر خیلی برامون فرق داشت و به نوعی از محدود دفعاتی بود که امسال این چند روز تعطیلا ت خوش گذشت گلم و نتونستیم جایی بریم اما خوب این چند روز بد نگذشت با عمویها که ما همه روز سال تحویل 30 اسفند خونه بابا قنبری بودیم و سال تحویل همه اونجا بود فکر کنم ساعت 14:31:56 سال تحویل شد و عیدیها مون رو گرفتیم و من اولین عیدی رو نذر کردم از عمو فرامرز گرفتم به امید این سال جدید همون سالی باشه که ما مدتیها انتظارشو میکشیدیم گلم بازم با اون دل پاکت برای ما دعا کن این چند روز هم به عید دیدنیها رفتیم خونه تقریبا همه اقوام و دیروز هم پسر خاله ها اومدن خونه بابا قنبری به هر حال شروعی خیلی خوبی داشتیم به امید بهترین روزها امروز هم گلم عمویها خونمون دعوتن واسه نهار و مامانی قراره اون قیمه سبزی خوش مزه رو واسمون بزاره گلم برامون دعا کن چون میدونم دل پاکی داری راستی شب سال تحویل یعنی 29 هم بابا فیروزها قرارشد برن مشهد البته از قبل هم قراربود برن اما کاروانی ولی چون از شیراز علی نعمت اله تصمیم گرفته بودن برن مشهد دیگه قرار شد با هم برن خلاصه شب ساعت 11 بردیمشون ابرکوه و. سر فلکه بهشت زهرا با اون رفتن البته قبلش کلی پسر شون برامون ترقه های مهیب زد و خلاصه الان بعد چند روز دیروز از مشهد خارج شدن و از جاده شمال دارن میان گلم دوستت دارم واسه همیشه به امید سال بسیار بسیار خوبی برامون