سرما خوردگی + بازم انتظار+توت 92
گلم سلام این روزا بسیار بسیار سخت میگذره اون از سال 91 با اون همه انتظار سخت و اینم از امسال ان شا اله که سرانجامش خیر باشه گلم تقریبا 15 روز دیگه مونده تا اخر این همه انتظار این چند روز هم که شما از شیر وا شدی تازگی سرما خوردی شبا تا حدی بیقراری میکنی و بازم جای شکرش باقیه که واسه شیر باز کردن اصلا اذیت نکردی هر روز ظهر و شب میای بقلمون میخوابی و میگی برام تاتی بزار آخه من اولین روزایی که تازه میخواستی راه بیفتی را فیلم گرفتم وتوی گوشیم بود واسه همین هر وقت میخواستس بخوابی میگفتی برام بزار و در حین دیدن خوابت میبرد خدا رو شکر خوابت و تا حدی غذا خوردنت بهتر شدی اما هنوز خیلی فاصله داری تا اون روزای رشد خوبت به امید بهترین روزای زندگیمون در ضمن این چند روز هم عمه فاطمه از شیراز اومده بودن و رفتیم دیدنشون گلم خدا شما رو واسه ما حفظ کنه نمی دونی چقدر شما رو دوست دارم امیدوارم تا بزرگ بشی بفهمی حتی گاهی اوقات مامانی دعوات میکنه و من بسیار ناراحت میشم به همین خاطر اصلا نمی تونم ناراحتی شما رو ببینم اگر این همه محبت باعث لوس شدن بی حد شما نشه راستی اولین چادر سفیدی که واست گرفتم رو هم بسیار بسیار دوست داری بحدی که هر جا که میریم باید با خودت ببری و هر وقت میخوای بخوابی باید زیر دستت باشه تا یادم نرفته عصرا هم وقت بشه میریم یوسف اباد توت خوردن امسال برخلاف سالهای پیش بعد از عید بارندگی بسیار خوبی شده حتی دیشب هم بارون میاومد وان شااله برخلاف زلزله ی بی سابقه قبل سال خوبی باشه به امید ا...