گوشواره
گلم سلام
از این که دیر دیر آپ میشم شرمنده بازم گوشت دردسرساز شد پری روز با مامان فاطی از خونمون اومده بودین خونشون که ما هم بعد اومدیم غروب بود تو حیاط بودیم من توی کوچه بعد با مامانی اومدیم توی کوچه دیگه شب شده بود منم با گوشی با عموت حرف میزدم بعد که تموم شد دیدم همه داخل کوچه دارن دنبال چیزی میگردن مشخص شده که توی کوچه یه لنگ گوشوارتو انداختی هر چی گشتم با چراغ قوه پیدا نشد منم صبحش 5/4/91 بایستی بابا قنبری رو میبردم یزد بیمارستان صدوقی واسه عمل چشم گفتن صبح زود میگردیم خلاصه پیدا نشد مجبور شدیم گوشواره ای رو که بابا قنبری واسه تولدتت گرفته بود هر چند بزرگتر بود بکنیم توی گوشت تا سوراخش بسته نشه خدا کنه پیدا بشه خیلی قشنگ بود من واست انتخاب کرده بودم این ورزا خیلی گرفتارم عمویا هم دیشب اومدن الان هم یزدن بابا قنبری الان که ساعت 11:40 توی اتلق عمله واسش دعا کنیم که هر چه زودتر چشمش خوب بشه این روزا باید منتظر خبر باشیم هر روز سر نماز دعا میکنم که به نیت دل پاک شما خدا بهمون کمک کنه گلم دعا کن نتایج و خبرای خوبی به دستمون برسه