راه افتادن
گلم سلام
دیروز جمعه بود صبح رفتیم خونه بابا قنبری آخه چون چشمشو عمل کرده این چند روز خونشون شلوغه ما هم رفتیم اونجا عمو فرامرز هم نرفته بودن اونجا بودن همه دورت بودن نمی دونی چقدر علاقه به راه رفتن داری هر چند چند هفته ای هست که وایمیسی اما از دیروز 5 قدمی راه میری و میافتی تازه با گرفتن دمپای خیلی بیشتر علاقه به راه رفتن پیدا کردی فردا 11 تیر هست و میری توی 14 ماه سر 13 ماه راه افتادی گلک نمی دونی چقدر ناز راه میری عکستو گرفتم ولی مثل همیشه وقت ندارم سر وقت برات میزارم همون طور که قبلا گفتم این ماه ماه سرنوشت سازی واسه من مامانی شما و همه خانواده منتظر جواب نتایج ازمون هستم من به دل پاک دختر پاکم و پدر پیرم و توکل بر خدای متعال مطمئن هستم قبول میشم گلم واسم دعا کن که حساس ترین مرحله ی زندگیمونه به امید خدا و دل پاک شما امروز هم نهار عمویا خونمون دعوتن من دیشب کمک مامان سالاد و چند کار دیگه رو انجام دادم فقط و فقط گلم دعا کن