شب یلدا1390/09/27
گلم سلام
یلدا ،یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت
یلدا یلدا یلدامبارک
امروز چهارشنبه ، ما پری روز قبل دوشنبه عصر باز رفتیم آباده پیش خانم دکتر هوشبر برای اطمینان بهتر از وضعیتت ،وزن ،قد ، ...
راستشو بخوای چون نذر کرده بودیم که اگه امید خدا بعد از اون مریضی و مشکل تناسلیت بهتر بشه همین هم شد عصر قرار بود با محمد حسین عمه ات بریم قبضای این سری رو پخش کنیم اما هر چه گشتم پیداش نکردم چون اخر ماه بود به همین خاطر گفتیم بریم اباده خلاصه رفتیم دکتر دیدت گفت خیلی بهتر شده خوشحال شدیم تصمیم داشتم همون جا ظروف برای نذری اربعین رو بخریم اما باز فکر کردیم چون احتمالا عمو فرامرز بخواد امسال بر خلاف سالهای قبل که قیمه میدادیم چلو گوشت بدن واسه همین شک کردیم چه نوع ظرفی بگیرم واسه همین گفتیم همون ابرکوه میگیریم گلم خدا رو شکر که بهتری هرچند که هنوز خیلی خیلی خیلی خیلی ما رو اذیت میکنی خصوصا مامانت رو البته این به این معنی نیست که من به مامانت کمک نمیکنم نه اصلا من بیشتر کارها رو خصوصا شستن شما بعد از هر بار دستشویی و استفاده از اون صابونی که واست نوشته و روزی سه با باید استفاده کنیم خیلی کمک میدم اما خوب مامانت شبا بیشتر اذیت میشه گلم خیلی دوست داریم نمی دونی دیروز هم نتایج ازمون استخدامی دادگستری رو زدن بازم قبول نشدم مثل اینکه قسمت نیست ما استخدام دولت بشم خیلی ناراحت شدم ولی بازم راضیم به راضی حق اینم باشه مثل سایر شانسا گفتم شاید قدم شما خوب باشه اخه میکن دختر نعمته البته قدم شما همیشه برا من خوب بوده ... دختر خیلی دوست دارم دیشب هم همه بابابزگات و مامانیا اونجا بودن امشب هم شب یلداست در ضمن یلدات مبارک احتمال زیاد شبی خونه بابا قنبری هستیم زیاد دوستت داریم به امید روزهای بهتر