ستایش  به معنای  حمد وسناستایش به معنای حمد وسنا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

بهترین یار

عاشور 91

گلم سلام  امروز 4 محرم 91 و 29 آبانماه 91 بخدا شرمنده بابا رو ببخش که اینقدر دیر آپ میشم بخدا گرفتاریم زیاد شده بعد از اون مسافرت تهران که همه با هم رفتیم باز خدا قسمت کرد واسه همون کار یه بار دیگه خودم رفتیم فقط فقط برای بابا دعا کن ان شااله به یاری امام رضا و این ایام دلسوزمحرم الحرام بعد از عاشورای امسال حساس ترین روزهای عمرمم فقط واسمون دعا کن خدا دلهای پاکو بی جواب نمیزاره شرمنده که عکسهای عاشورای پارسالو الان گذاشتم خوب این خود دلیل گرفتاریم به هر حال شرمنده بعد از اینکه از تهران اومدم بد جوری مریض شدم الان بهترم دختر گلم بازم برام دعا کن به امید خبرای خوش برامون ...
29 آبان 1391

سرما خوردگی

گلم سلام شرمنده که دیر دیر آپ میشم خوب چند روزیه که سرما خوردی شما با مامانی خدا رو شکر هنوز من نگرفتم اخه خیلی بدم میاد از سرماخوردگی اما حاضر بودم خودم بگیرم شما نگیری الان هم به گوشی مامانی زنگ زدم احوالتو بپرسم اخه دیشب بردمت دکتر ولی شما گوشیو گرفتی اصلا نزاشتی با مامان صحبت کنم جالب بود اولین بار بود با گوشی با من کمی حرف زدی چون همیشه اصلا جواب نمیدادی وفقط گوش میدادی اما اینبار من درمورد هپو ، جوربات ، ... باهات حرف زدم و شما هم جواب دادی دختر گلم خیلی خیلی دوست دارم برا بابا دعا کن مشکل بسیار بزرگمون حل بشه مطمئنم با دعای شما همه چی درست میشه این چند روز بابا قنبر و مامانی هم به شدت مریض بودن بحدی که نتونستیم بریم ببینیمشون بابا ف...
7 آبان 1391

خبر خوش

گلم سلام نمی دونی روز 1391/07/10 چه خبر خوشی دیدم اخر وقت دیگه میخواستم برم خونه ساعت 12:40 سیستمو داشتم خاموش میکردم یه دفعه گفتم بزار نتایج رو یه بررسی بکنم البته این نه اون نتیجه یکی دیگه فکر نمیکردم به این زودی بیاد خلاصه سیستمو خاموش نکردم رفتم توی سایت راستش اصلا امیدی نداشتم از بس شلوغ بود ولی خدای متعال کمک کرد نمی دونی با چه ذوقی رفتم خونه مامانی هم کلی خوشحال شد الان هنوز باید منتظر باشیم به امید خبرهای خوش دیگه چند روز پیش هم عمه فح رفتن مشهد ما هم دیشب همراه دایی علی و محمد حسین و علیرضا رفتیم ابرکوه ساندویچی ... خوش گذشت به امید خبرهای خوش دیگه ای در همین روزا راستی چند شب پیش هم بابا فیروز واسه مشکلاتی 16 ساعت آبشو فروخت ... ...
13 مهر 1391

مسافرت تهران ، کرمان تولد بابای

گلم سلام سه شنبه 91/06/29 رفتم توی سایت چند روز قبلش یه ثبت نام توی سایت کردم برای ستاد نمی دونستم به این زودی ازمونش و کارتش میاد همون روز کارت ورود به جلسه گرفتم راستش اصلا نخوندم و مثل همیشه بی امید اما چون اخرین امتحانم بود و 20 هزار تومان حق ثبت نام داده بودم و از طرفی توی مخابرات مرکزی چند وقتی بود نوبت گرفته بودم و اصلا این چند ماهه حالم خوب نبود تصمیم گرفتم برم ابتدا با قطار اقلید بلیط نداشت بعد اتوبوس و در نهایت قرار شد با ماشین خودمون من با شما و مامانی بریم ساعت 8 شب رفتیم پایین خداحافظی کردیم ولی بایستی زود برمیگشتیم چون شنبه که دیروز بود باید میرفتم کرمان واسه ثبت نام دایت به هرحال راه افتادم واقعا خسته کننده بود بحدی که دو مر...
2 مهر 1391

نتایج ازمون سراسری

گلم سلام این روزا خیلی خیلی حالم بده انتظار بسیار بسیار سختی دارم هنوز جوابم نیومده از استرس شبها اصلاخوابم نمی بره دارم دیونه میشم اما خبر خوب حال بابا فیروزت روز به روز داره بهتر میشه دایی علی هم توی ازمون سراسری  تربیت معلم کرمان قبول شده دختر گلم واسم دعا کن اصلا حالم خوبنیست همیشه استرس داشتم اما این چند روز داره دیونم میکنم اگه خدا حاجتمون رو نده نمی دونی چی به حال بابا میاد برام دعا کن ...
26 شهريور 1391

استنت قلب بابا

گلم سلام دیروز شنبه 91/06/18 به هر حال هر چند شب قبلش عروسی بود وخونمون هم برای مراسم حموم رفتن و شام دادن شلوغ بود  تا ساعت سه بیدار بودم ولی چون حال بابا فیروزت خوب نبود صبح زود ساعت 5:30 خودم بلند شدم رفتم درب خونشون و بردمش یزد بیمارستان افشار واسه بستری کارای بستریشو کردم و تا ساعت 11 داخل بود با مامانی دکتر وارسته دکترشو هم دیدم و در مورد وضعیتش و نگرانی در مورد استنت دارویی و غیردارویی صحبت کردم چون نیاز به استنت دارویی نداشت دکتر توجیه کرد به هر حال دیروز ساعت 3 فنر گذاشتن و ما هم که با مامانی بیرون بیمارستان افشار همون جایی که شما متولد شده بودی بودیم رفتیم داخل بردیمش د...
19 شهريور 1391

سرما خوردگی

گلم سلام چند روز پیش مامان مثل همیشه حساسیت آبریزشه بینی ... داشت شبش هم خونه بابا فیروزت بودیم واسه اینکه بازم فشارش بالا بود بایستس اونجا میخوابیدیم صبحش هر سه تایی گلو درد داشتیم واسه شما که استامینوفن و شربت دیفن دادیم دو سه روز خوب شدید منم که مثل همیشه بایستی آمپول میزدم تا خوب بشم خلاصه خدا رو شکر الان همه بهتریم و دیروز قرار بود بابا فیروز ببریم بیمارستان افشار واسه عمل استنت ولی دکتر نبود افتا واسه شنبه فردا شب هم عروسی محمد بهروز همسایه امون هست وهفته های بسیار بسیار سختی رو منو مامانی سپری میکنیم آخه هنوز جوابی که منتظرش هستیم نیومده نمی دونی عزیزم چه روزا و شبای سختی رو سپری میکنیم خدا کمکمون کنه به مظلومی دل پاک شما در ...
16 شهريور 1391

عید فطر رمضان 91

گلم سلام به هر حال ماه رمضان هم تموم شد من 24 روزه رفتم چند تاش رو هم به خاطر مریضی بابا فیروز نتونستم برم اگه خدا قبول کنه شما این روزا خیلی خیلی شر شدی به نحوی که هر جا میریم از دستت آسی هستن خصوصا بابا فیروز که اصلا قبولت نداره من بنا رو گذاشتم بر مریضیش وگرنه که جرات دار دختر ناز منو دعوا کنه خدا کمکمون کنه گلم واسه بابا خیلی خیلی دعا کن ان شااله اگه قبول بشم کلی مشکلاتمون حل میشه گلم شب روز عید هم ما با بابا فیروزیا رفتیم پارک ابرکوه شام همونجا ساندویچ و خربزه و پنیر زدیم بابای بابا فیروزتم بود شما هم از بس بدی کردی پدرمنو در اورده بودی آخه هیچ کس حتی مامانت هم نسبت به شما بیشتر از من حساس نیست و همیشه مواظبت هستم البته نه تا اون حد ک...
31 مرداد 1391

سکته قلبی بابا فیروز+رفع مشکل شما+ ماشین خریدن بابا قنبری

گلم سلام بخدا رمنده که اینقدر دیر دیر آپ میکنم گلم این هفته که کلا درگیر یارانه ها بودم هفته ای قبلش هم اتفاق بدی افتاد ظهر خونه ی بابا فیروز بودیم من از سر کار اومدم فکر کنم 14 ماه مبارک رمضان بود من خسته بودم و روزه گفتم میرم خونه استراحت کنم اومدم خونه منم که اصلا دل گشنه خوابم نمیبره اما اون روز خوابیده بودم یه دفعه صدای ویبره ی گوشی بیدارم کرد مامان گفت که بابا بزرگ خیلی حالش بده سریع رفتم بردم ابرکوه با سرعت 140 کیلومتر تا رسیدیم اورژانس سریع بستری شد کلی پرستار و دکتر کلی ناراحت شدیم بعد بردن سی سی یو دکتر اکبری گفت سکته ی قلبی کرده فقط شانس آوردین زود آوردینش توی سی سی یو بود ما هم بیرون اتاق گفتن یه آمپول میزنن اگه جواب بده مشکل ح...
26 مرداد 1391

حرف و راه

گلم سلام دیگه این روزا قشنگ راه میری بابا میگی   و این حرفا :1- بابا 2- مامان 3- آمپ 4- علی 5-عمه 6-عمو 7-بده  و مهمتر از همه علاقه عجیب و شدیدت به اذان هست به محض شنیدن اذان خودت شروع میکنی به اذان گفتن و الله گفتن  من که اصلا جرات نمی کنم نماز بخونم به محض نماز خوندن شما میدویی میای سر جا نماز و دست میزاری کنار گوشت و الله الله میگی و مهر نماز و بر میداری واقعا جالب خیلی خیلی زیاد به نماز و الله علاقه داری ان شاالله وقت بشه عکساشو برات میزارم 7 روز دیگه بیشتر نمونده به ماه مبارک رمضان و من برای اون کاری که قبلا گفتم و دقیقا اول ماه مبارک اعلام میشه نذر کردم که اگه بشه شب نوزدهم نذری بدیم من مطمئن هستم چون من تو...
24 تير 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهترین یار می باشد